|
دوباره سیب بچین حوا
[ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:22 ] [ مهران مافی ]
يك عمر قفس بست مسير نفسم را حالا كه دري هست مرابال وپري نيست حالا كه مقد رشده آرام بگيرم سيلاب مرا برده و از من اثري نيست، بگذاركه درها همگي بسته بمانند وقتي كه نگاهي نگران پشت دري نيست.. [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:19 ] [ مهران مافی ] آدم ها تنها که نباشند ، می روند ...
[ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:18 ] [ مهران مافی ] تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ، گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:17 ] [ مهران مافی ] از همان اول قصه ی مارا لو دادند..... .. . . [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:16 ] [ مهران مافی ] كنج اتاق،آرام نشسته ام .جواني ام چنگي به دل نمي زند. مادر،برخيز.كفش هايم را پاك كن،كيف و كتابم را بردار، مي خواهم به كودكي برگردم [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:15 ] [ مهران مافی ] اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛ عاشقان سکوت شب را ویران میکردند.... [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:14 ] [ مهران مافی ] سرگذشتمان چنين بود ما با دنيا آمديم دنيا با ما نيامد. [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 9:12 ] [ مهران مافی ] |
|
[ ] [ ] |