نويسندگان
لینک دوستان

 

 

گفته بودم

بی تو میمیرد دلم ، اما نَمُرد!

زنده ماند آری!

ولی دیگر برایم دِل نشد...

[ سه شنبه 16 مهر 1398 ] [ 11:25 ] [ مهران مافی ]

 

 

 

باید بگویم داستان از آنجایی شروع شد

که من چشم هایش را دیدم....

[ سه شنبه 16 مهر 1398 ] [ 11:24 ] [ مهران مافی ]

 

 

 

باید بگویم داستان از آنجایی شروع شد

که من چشم هایش را دیدم....

[ سه شنبه 16 مهر 1398 ] [ 11:24 ] [ مهران مافی ]

 

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد....

[ سه شنبه 16 مهر 1398 ] [ 11:22 ] [ مهران مافی ]


همون وقتی که ترجیح داده شد به جای تابلوی " از سرعت خود بکاهید"

از سرعت گیر استفاده بشه

بشر فهمیده بود که به شعورش امیدی نیست.....

[ یک شنبه 15 ارديبهشت 1392 ] [ 23:9 ] [ مهران مافی ]



تنها چیز با کیفیت تو زندگیم "درد" بود،

که هرقدر کشیدم پاره نشد.....

[ یک شنبه 15 ارديبهشت 1392 ] [ 23:7 ] [ مهران مافی ]


نفهمی

دردیست که فرد را نمیکشد

فقط اطرافیان را دق مرگ میکنه

[ یک شنبه 15 ارديبهشت 1392 ] [ 23:5 ] [ مهران مافی ]

هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی میدهند

در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس میشود

اهل ناموس بازی نیستند...

میشود روی حرف و قول هایشان حساب کرد

هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص میدهد

بکردند

نابند

لمس نشده اند

آری هنوز هم هستند! نادرند ! کمیابند ! پاک اند!

هنوز هم آدم هایی از جنس فرشته پیدا میشوند

نادرند ! کمیابند!

اما هستند.......

 

[ دو شنبه 9 ارديبهشت 1392 ] [ 21:53 ] [ مهران مافی ]

 عشــــق هــــرزه مــــن!

یاد بگیر چه جوری بیدار بمونی...!


وگــــــر نـــــه با هر کسی میشه خوابید...!!!


بــــاور کــــن!

[ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 ] [ 22:53 ] [ مهران مافی ]

 زندگی به من آموخت هَــــــــــر چیز قیمتی دارد...

پنیـــــــــــــر مجانی فقط در تَــــــله موش یافت می شود!

[ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 ] [ 22:44 ] [ مهران مافی ]

 رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!!

تو ۳ سالگی ” مامان ، بابا عاشقتونم”

تو ۱۰ سالگی ” ولم کنین “
...
تو ۱۶ سالگی” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم”

تو ۱۸ سالگی” باید از این خونه بزنم بیرون”

تو ۲۵ سالگی ” حق با شما بود”

تو ۳۰ سالگی “میخوام برم خونه پدر و مادرم “

تو ۵۰ سالگی ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم”

تو ۷۰ هفتاد سالگی ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن“

[ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 ] [ 22:30 ] [ مهران مافی ]

 به سلامتی پسری که تیپ و قیافش به روزه ....


ولی غیرتش مال زمان پدرشه......

 

[ سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 ] [ 23:21 ] [ مهران مافی ]

 بگو دوچرخه . . . سیبیل بابات میچرخه

بگو فرانسه . . . بابات قد آدامسه

بگو خاک انداز . . . خودتو جلو بی انداز

بگو متکا . . . بخور از این کتک ها

بگو باد بزن . . . برو سره کوچه داد بزن

بگو پنیر . . . برو یه گوشه بمیر

بگو شامپو . . . بیا بغلم گامبو

بگو سه هفتا،بیستو یکی . . . خاک تو سر تو یکی

بگو چاقو . . . برو بچه دماغو

بگو اشرف . . . دلم برات قش رفت.

بگو پیرزن .... بپر وسط زر بزن

بگو مسخره.. اسمه بابات اصغره

از تفریحات سالم ما
يادش بخير

 
[ سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 ] [ 23:18 ] [ مهران مافی ]

 روزگاری که "سلام" و "خداحافظ" فرقی‌ با هم ندارند
نه ماندنِ کسی‌ حادثه است
نه رفتنِ کسی‌ فاجعه

[ سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 ] [ 23:15 ] [ مهران مافی ]

 زمین نلرز... !
اینجا ایران است!

اينجا دل مردي كه عشقش را به خاطر ماشين آن جوانك از دست داد ميلرزد،
اينجا پسري از فكر بيكاري شب را با لرز به صبح ميرساند،
اينجا عرق شرم بر پيشاني پدر ميلرزد وقتي بچه اش در جلوي مغازه اي او را ميخواند، ،
اينجا همه ي وجود مادر ميلرزد، وقتي فرزندش در يكي از مناسبت هاي موجود در تقويم از خانه بيرون ميرود.

اينجا دست مهربان ترين بنده ها از فشار ميلرزد.

گاه فراموشت می شود که مردمان این سرزمین سالهاست که بر خود می لرزند!

تو دیگر کوتاه بیا زمين.
كوتاه بيا.

[ سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 ] [ 23:14 ] [ مهران مافی ]

 بیائید تا هستیم همدیگر را لمس کنیم،

سنگ قبر احساس ندارد . . .


[ جمعه 30 فروردين 1392 ] [ 22:20 ] [ مهران مافی ]

 چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا . . .

                                     عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی . . .                                                         

                                    و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی . . .

[ جمعه 30 فروردين 1392 ] [ 22:20 ] [ مهران مافی ]

 از استادى پرسیدند: آیا قلبى که شکسته بازهم میتواند عاشق شود ؟

استاد گفت : بله

پرسیدند : آیا شما  تا کنون از لیوان شکسته اب خورده اید؟

استاد پاسخ داد :آیا شما به خاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید!؟

[ جمعه 30 فروردين 1392 ] [ 22:18 ] [ مهران مافی ]



نه سرو و نه باغ و نه چمن میخواهم

نه لاله نه گل نه نسترن میخواهم

خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت

من باشم و آن کسی که من میخواهم..........

[ جمعه 30 فروردين 1392 ] [ 22:16 ] [ مهران مافی ]

 

 

 

متن عاشقانه

 

پیش از "تو" چیزی نبود

 

بعد از "تو" هم چیزی نیست

 

با "تو" اما .........

[ جمعه 30 فروردين 1392 ] [ 22:13 ] [ مهران مافی ]

 حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

 

ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه

 

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

[ شنبه 24 فروردين 1392 ] [ 21:46 ] [ مهران مافی ]

ترمینال همون ترمینالِ اما رفتن کجا و اومدن کجا

 

.

[ شنبه 24 فروردين 1392 ] [ 21:38 ] [ مهران مافی ]

 آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن..


وقتی بزرگتر میشن ، .پول دارن اما وقت ندارن...


وقتی هم که پیر میشن،پول دارن وقت هم دارن اما... مادرندارن....


به سلامتی همه مادر
های دنیا...

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:23 ] [ مهران مافی ]

 به ســلامتــی اون پسری که


به دختره دست نــزد گفت:


شــاید مــاله هم نبــاشیم.....


نمــیخوام دســت خورده .باشــی!

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:22 ] [ مهران مافی ]

مادر

همانی بود که شیشه داغ شیر را روی دست خود امتحان می کرد

تا لب های من نسوزد......

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:20 ] [ مهران مافی ]

 دلم آرامش می خـواهـد

حتی اگر بـه اندازه ی خوردن ِ یک فنـجان چـای کـوتـاه بـاشد

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:19 ] [ مهران مافی ]

 کسانی که بهترین نصیحت ها را میکنند،

 

معمولا آنهایی هستند که بدترین شرایط زندگی را تجربه کرده اند.

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:18 ] [ مهران مافی ]

خیالت راحــتـــــــــــــ…
شکسته ها نفرین هم ب کننـــــــــــــــــد ،
گیرا نیـــــــــــــ ست…!
نفــــــــــــــــرین ،
ته دل می خواهــــــــــد
دل شکسته هم که دیــــــــگر
ســـــــــر و ته نــــــــدارد…

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:16 ] [ مهران مافی ]

 می گویند: روزهای رفته را بگذار تا بروند

 

گفتم: روزها همیشه می‌روند اما با خاطره‌ها چه .كنم؟

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:13 ] [ مهران مافی ]

 تمام سپاس من از کسی ست

که به من نیاز نداشت

اما فراموشم نکرد ...

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:12 ] [ مهران مافی ]

 وقتي از " رابـطـه دوسـتــي "

بعضي ها به مسائل " جـنـسـي " فکر ميکنند

و بعضي ها به " پو ل " !

درک ميکني که " تـنـهـايـي " هم زياد بد نيست!

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:10 ] [ مهران مافی ]

  بی شک .خواهد رسید روزیکه که...
دیگر نبــــــــــــاشیم...
اما،
باور کن اشکهایی که ریخته میشود
بحالمان تفاوتی نمیکند....
پس؛
تا هستیم باور کنیم یکدگر را...
دوست بداریم...
قسمت اگر بود عاشق شویم...!
شاد باشیم
حتی با لبخند...
قدر بدانیـــــــــم دست گرم *پدر* را... 
عشق بورزیم لبخند مهربان *مادر* را ...
خوشبختی را بسازیم...
شاید فردایی نباشد...

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:6 ] [ مهران مافی ]

 بی شک .خواهد رسید روزیکه که...
دیگر نبــــــــــــاشیم...
اما،
باور کن اشکهایی که ریخته میشود
بحالمان تفاوتی نمیکند....
پس؛
تا هستیم باور کنیم یکدگر را...
دوست بداریم...
قسمت اگر بود عاشق شویم...!
شاد باشیم
حتی با لبخند...
قدر بدانیـــــــــم دست گرم *پدر* را... 
عشق بورزیم لبخند مهربان *مادر* را ...
خوشبختی را بسازیم...
شاید فردایی نباشد...

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 19:2 ] [ مهران مافی ]

 لعنت به آن بوسه اي كه شيريني اش....

تلخ ترين خاطره ام شد. . .

 

[ شنبه 17 فروردين 1392 ] [ 18:54 ] [ مهران مافی ]

 عشق را میشه تو چشم های یک .پدر.و نگرانی های .مادر.دید

 

نه در دستان یک غریبه.......

[ یک شنبه 11 فروردين 1392 ] [ 12:56 ] [ مهران مافی ]

 وقتی فهمیدی قرار نیست با هر زن یا دختری که دوست شدی،به رختخواب بری ؛
هر وقت یاد گرفتی بدون توقع دوستی کنی ...
هر وقت فهمیدی هر کسی که دوستت شد ،
دوست دخترت نیست و برای جواب سلامش باید به یک علیک محترمانه فکر کنی
نه به پیدا کردن یک مكان خالی ...ا
اونوقت میتونی روی همراهی و همدلی یک جنس مخالفت حساب کنی ، اونوقته که مرد شدی

[ یک شنبه 11 فروردين 1392 ] [ 12:54 ] [ مهران مافی ]

 بعضی وقتا دلم واسه مامانم میسوزه وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم

 

و اون تنها نشسته تلویزیون میبینه.


چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما :(

[ یک شنبه 11 فروردين 1392 ] [ 12:49 ] [ مهران مافی ]

 غیرت مردانه ات کجاست؟


زمانی که معشوقه ات از تجاوز تنهایی رنج می کشید به جای درکش ،ترکش کردی.....

[ یک شنبه 11 فروردين 1392 ] [ 12:48 ] [ مهران مافی ]

 مرد کسی نیست که گریه نکند!

.

.

.


مرد کسی است که به گریه نندازد …!!!!!!!

[ یک شنبه 11 فروردين 1392 ] [ 12:46 ] [ مهران مافی ]

 مرد اونه که زن مورد علاقه اشو تولباس عروس تصور کنه! نه لخت...


بعله یه همچین مردای اهل زن و زندگی داریم ما تو مملکتمون 

[ یک شنبه 11 فروردين 1392 ] [ 12:44 ] [ مهران مافی ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 53 صفحه بعد
درباره وبلاگ

تقديم به او كه نبود ولي حس بودنش بر من شوق زيستن داد .
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 25
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 17612
تعداد مطالب : 420
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1